من می روم امّا اگر زنده برنگشتم، به یاد محسن فاطمه گریه کن و اگر سلاح دشمن قلبم را پاره پاره کرد، به یاد حسنش گریه کن و اگر تیر بر تارک سرم خورد و آن را دو نیم کرد، به یاد شوی فاطمه گریه کن و اگر بدنم را پاره و لهیده یافتی ، به یاد حسینش گریه کن ولی اگر جسمم را دیگر هرگز نیافتی، به یاد فاطمه گریه کن که من نیز به یاد او بارها گریه کردم و همیشه گریه خواهم کرد؛ چون از او مظلوم تر سراغ ندارم.
اینک من میروم تا انتقام سیلی زهرا(سلام الله علیها) بگیرم.
شهید منصور کاظمی
رشته : مکانیک- دانشکده فنی
تاریخ شهادت : 13/12/65
منبع : پلاک شهادت
اینجا مشهد است...
کف اتاق را نگاه کردم. دیدم کف اتاق پر از خون است. آنژیوکت از دست منوچهر درآمده بود و خونش می ریخت. پرستارداشت دستش را می بست که صدای اذان پیچید توی بیمارستان. منوچهر حالت احترام گرفت. دستش را زد توی خونها که روی تشک ریخته بود و کشید به صورتش. پرسیدم: ((منوچهر جان چه کار می کنی؟))گفت: ((روی خون شهید وضو می گیرم)).دو رکعت نماز خوابیده خواند. دستش را انداخت دور گردنم. گفت: ((منرا ببر غسل شهادت کنم)). مستاصل ماندم. گفت: ((نمی خواهم اذیت شوی)). یک لیوان آب خواست. تا جمشید لیوان آب را بیاورد، پرستاریک دست لباس آورد ... لحظات شهادت جانباز شهید منوچهر مدق.. بروزم
دی وی دی عکس و کتاب تخصصی دفاع مقدس در وبلاگ hoorcd.blogfa.com آماده عرضه و توزیع می باشد. اگر مایل بودید سری به وبلاگ مربوطه بزنید.
اطلاعات آماری دقیق از 95ماه جنگ و دفاع مقدس به همراه عکسهای منتشر نشده و ناب ....
خیلی قشنگ نوشتی. تحت تاثیر قرار گرفتم