منتظران

این گرد باد ها که به غیرت درآمده ****تسلیم رهبرند که طوفان نمی کنند

منتظران

این گرد باد ها که به غیرت درآمده ****تسلیم رهبرند که طوفان نمی کنند

آفت طمع

حنین ، موزه دوزى یعنى کفش دوزى از هل حیره بوده است ، مردى اعرابى خواست از او موزه اى بخرد، در بهاى آن چند بار حرف در میانشان ردّ و بدل شد، سرانجام اعرابى با آن همه چانه زدن موزه را نخرید و حنین سخت در غضب شد و بر سر آن شد که اعرابى را نیز به خشم آورد. چون اعرابى رهسپار شد، حنین از سوى دیگر رفته یک لنگه کفش را بر سر راه وى انداخت ، و پیش رفته لنگه دیگر را نیز بر سر راه وى نهاد، و خود در کنارى کمین کرده بنشست . چون اعرابى به لنگه نخستین برخورد کرد، گفت : این لنگه کفش چه قدر شبیه به کفش حنین است ، اگر آن لنگه دیگر با این بود مى گرفتمش ، چون پیش رفت و به لنگه دیگر رسید پشیمان شد که لنگه پیشین را ترک گفته است ، از شتر فرود آمد و زانویش ‍ را ببست و براى گرفتن موزه اول برگشت ، حنین فرصت کرده شتر را با آن چه بر او بود در ربود.
چون اعرابى به خانه خود بازگشت ، کسانش پرسیدند: از سفرت چه آورده اى ؟
گفت : دو لنگه موزه حنین را آورده ام . پس این داستان مثل شده است براى هر کس که از سفر خود ناامید بازگردد.


عبور از دریا توسط بسم الله

جناب ثقة الاسلام کلینى در کتاب شریف اصول کافى از امام صادق علیه السلام روایت فرموده است که : شخصى همراه حضرت عیسى علیه السلام بود تا به دریا رسیدند و با حضرت بر روى آب راه مى رفتند و از دریا مى گذشتند - این جانى است که در آب تصرف مى کند، این همان جان است که مرده را زنده مى کند، و ابراء اکمه و ابرص مى نماید و جانهاى مرده را زنده مى کند و حیات مى دهد، و هر کسى که به تعلیم معارف حقه نفوس را احیاء مى کند عیسوى مشرب است - آن شخص که دید بر روى آب مثل زمین هموار عبور مى کنند. در عین عبور به این فکر افتاد که حضرت چه مى گوید و چه مى کند که بر روى دریا این گونه راه مى رود، دید حضرت مى گوید: بسم الله ، از روى عجب به این گمان افتاد که اگر خودش از تبعیت کامل بیرون آید و مستقلا بسم الله بگوید مانند حضرت مى تواند بر آب بگذرد، از کامل بریدن همان و غرق شدن همان ، استغاثه به حضرت روح الله نمود، آن جناب نجاتش داد.


فضیلت سوره واقعه

عبدالله بن مسعود از صحابه بزرگ پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود، وقتى مریض شد که در همان مریضى رحلت کرد عثمان بن عفان بر او وارد شد که از او عیادت کند.
عثمان از او پرسید: شکایت تو چیست ؟
گفت : گناهان من .
گفت : چه مى خواهى ؟
گفت : رحمت رب خودم را.
گفت : آیا طبیب را دعوت نمى کنى ؟
گفت : طبیب مریضم کرد.
گفت : آیا امر ندهیم که تو را عطایى کنند؟
گفت : آن وقت که بدان محتاج بودم مرا از آن بازداشتى و الان به من عطا مى کنى که از آن مستغنى ام ؟
گفت : عطا براى دخترانت باشد.
گفت : آنان را حاجت به عطا نیست چه این که من آنان را امر کرده ام که سوره واقعه را بخوانند فانى سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم یقول : من قراء سورة الواقعه کل لیلة لم تصبه فاقة اءبدا. رسول الله فرمود: هر کس ‍ سوره واقعه را هر شب بخواند هیچگاه تنگدستى به او روى نمى آورد.


پناه به ذکر الهى

در تائثیر این ذکر شریف یعنى لا اله الا انت سبحانک انّى کنت من الظالمین به سه جمله فاستجبنا له ، و نجیناه من الغّم ، و کذلک ننجى المؤ منین دقت به سزا اعمال گردد، به خصوص به جمله اخیر که مفاد آن عام است که وعده فرموده است شامل همه مؤ منین مى باشد، و با جمع محلى به الف و لام و فعل مضارع که دال بر تجدد زمان و حصول تدریجى آن براى ابد است تعبیر فرموده است ، فتبصّر.
امام صادق علیه السلام مى فرماید: در شگفتم براى کسى که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمى برد؟

ادامه مطلب ...

محب واقعى

شیخ صدوق در امالى ، از مفضل نقل مى کند که گفت :از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: از جمله سخنان خداوند با موسى علیه السلام این بود که خطاب به او فرمود: اى پسر عمران ! دروغگوست کسى که بگوید: مرا دوست دارد ولى چون شب فرا رسد، در خواب باشد. آیا محبّ، مایل نیست که با محبوبش خلوت کند؟! اى پسر عمران ! من دوستانم را مى شناسم وقتى که شب فرا رسد، دیده آنان ، از قلبشان متحوّل شود و عقوبتم برابر چشمانشان مجسّم گردد. از روى مشاهده مرا خطاب نمایند. و از روى حضور با من تکلّم کنند. اى پسر عمران ! از قلبت مرا خشوع ده و از بدنت خضوع و از چشمت ، در ظلمات شب ، اشک ! مرا بخوان که قریب و محبیم خواهى یافت .


اثر سجده طولانى

على علیه السلام فرمود: اصحاب محمد صلى الله علیه و آله و سلم را دیده ام و یکى از شما را نبینم که مانند ایشان باشد؛ زیرا آنان ژولیده مو و غبار آلود بودند و شب را بیدار به سجده و قیام مى گذراندند، گاهى پیشانى و گاهى گونه هاى خود را به خاک مى نهادند و از یاد بازگشت و مرگ و قیامت ، مانند اخگر و آتش پاره سوزان مى ایستادند و مضطرب و نگران بودند؛ پیشانى هایشان بر اثر طول سجده مانند زانوهاى بز، پینه بسته بود. هرگاه ذکر خداوند سبحان به میان مى آمد، از ترس عذاب و کیفر، و امید به ثواب و پاداش ، اشک از چشمانشان جارى مى گشت ، به طورى که گریبانشان تر مى شد و مى لرزیدند؛ مانند درخت که در روز وزیدن تندباد مى لرزد.

دو رکعت نماز حاجت

در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف ایام در اسم و فعل و حرف بودم و محو فراگرفتن صرف و نحو، در سحر خیزى و تهجد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم . در رؤ یاى مبارک سحرى ، به ارض اقدس ‍ رضوى تشرف حاصل کرده ام و به زیارت جمال دل آراى ولى الله اعظم ثامن الحجج على بن موسى الرضا - علیه و على آبائه آلاف التحیة والثناء - نایل شدم . در آن لیله مبارکه قبل از آن که به حضور باهرالنور امام علیه السلام مشرف شوم ، مرا به مسجدى بردند که در آن مزار حبیبى از احباءالله بود و به من فرمودند: در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که برآورده است . من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم ، نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم .
سپس به پیشگاه والاى امام هشتم سلطان دین رضا - روحى لتربته الفداء، و خاک درش تاج سرم - رسیدم و عرض ادب نمودم . بدون این که سخنى بگویم امام که آگاه به سرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست ، فرمود: نزدیک بیا، نزدیک رفتم و چشم به روى امام گشودم دیدم آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود که بنوش امام خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع که گویى خواستم لبهاى امام را بخورم ، از کوثر دهانش آن آب حیات را نوشیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیرالمؤ منین على علیه السلام فرمود: پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم که هزار علم و از هر درى هزار در دیگرى بر روى من گشوده شد.
پس از آن امام علیه السلام طى الارض را عملا به من بنمود، که از آن خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیدارى من بهتر بود، به در آمدم .

نماز توبه

انس بن مالک گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ، روز یکشنبه ماه ذى القعده ، خطاب به مردم فرمود:
اى مردم ! کدامیک از شما خواهد که توبه کند؟
مردم گفتند: همه خواهیم توبه کنیم اى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم !

فرمود: غسل کنید و وضو بگیرید و چهار رکعت نماز به جاى آرید و در هر رکعت ، سوره حمد را یک مرتبه و قل هو الله را سه مرتبه و معوذتین را یک مرتبه ، تلاوت کنید! سپس هفتاد مرتبه ، استغفرالله بگویید و با لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم آن را به پایان برید. آن گاه بگویید: یا عزیز یا غفار اغفرلى ذنوبى و ذنوب جمیع المؤ منین و المؤ منات فانه لا یغفر الذنوب الا انت .

ادامه مطلب ...

بیرون کشیدن تیر از پاى على علیه السلام

واقعه امیرالمومنین علیه السلام و پیکان در جنگ احد را مرحوم ملا فتح الله کاشانى در تفسیر منهج الصادقین در ضمن آیه الذین هم فى صلوتهم خاشعون در اول سوره مبارکه مؤ منون قرآن کریم نقل کرده است که :
در اخبار صحیحه آمده که در روز احد پیکان مخالفین در بدن مبارک امیرالمؤ منین علیه السلام نشست و از غایت وجع نتوانستند که آن را بیرون آورند؛ صورت حال را به حضرت رسالت صلى الله علیه و آله و سلم عرض ‍ کردند، فرمود که در وقتى که وى در نماز باشد پیکان را از بدن او بیرون بکشید چه توجه او در این حال به حضرت عزّت بر وجهى است که خود را فراموش ‍ مى کند و از ما سوى بى خبر مى شود، پس چون به نماز مشغول شد جّراح را آوردند و پیکان را از بدن اطهر او بیرون آوردند و خون بسیار بر سجّاده آن حضرت ریخته شد، و چون از نماز فارغ شد و آن خون را مشاهده نمود پرسید که این خون چیست ؟
گفتند که در حینى که پیکان از بدن شما بیرون آوردیم این خون از آن جراحت بیرون آمد، فرمود: به خدایى که جان على در قبضه قدرت اوست که درنیافتم و واقف نشدم که شما در چه وقت بدن مرا شکافتید و پیکان را بیرون آوردید.
ادامه مطلب ...

تعیین وقت نماز

حضرت رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم بلندى دیوار مسجد را براى تعیین اوقات نماز به اندازه قامت انسان معتدل القامه مقرّر داشت .
به فرمان حضرت رسول الله دیوار طرف غرب مسجد مدینه درست بر خط نصف النهار بنا نهاده شده است ، و هر دیوارى ، بر خط نصف النهار بنا شود هنگام ظهر سایه ندارد، و چون زوال شود سایه از طرف شرقى دیوار در پایه آن ظاهر مى گردد، جناب رسول الله پدید آمدن سایه جانب شرقى دیوار را علامت وقت نماز ظهر قرار داد، و چون مردم سایه دیوار را در پایه آن از طرف شرقى مى دیدند نماز ظهر به جاى مى آوردند.
و بدیهى است که بعد از زوال سایه دیوار به تدریج بیشتر مى شود، پیغمبر اکرم دستور فرمود که هرگاه سایه به اندازه ارتفاع قامت دیوار شود نماز عصر کنند، مسلمانان از پایه دیوار تا هفت پا اندازه مى کردند، چون سایه به آن اندازه مى رسید مى دانستند هنگام نماز عصر فرا رسید و نماز عصر مى خواندند. و آن حضرت آخر وقت عصر را وقتى معین فرمود که سایه دو برابر شاخص ‍ شود.