منتظران

این گرد باد ها که به غیرت درآمده ****تسلیم رهبرند که طوفان نمی کنند

منتظران

این گرد باد ها که به غیرت درآمده ****تسلیم رهبرند که طوفان نمی کنند

با آنچه که دوست دارى محشور مى شوى

در حدیث ریان بن شبیب از امام رضا علیه السلام نقل است که آن حضرت فرمود:اى پسر شبیب اگر مى خواهى که به درجات اعلاى بهشت رسى ، با ما باش ! به غم ما غمگین باش و به شادى ما شاد! و بر تو باد ولایت ما! که هر کسسنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قیامت او را با آن محشور کند.
شبى در حشر و معاد خود فکر مى کردم و به نامه اعمال خویش نظر مى افکندم ، و این که چگونه با اعمالم رسیدگى خواهد شد. که دیدم چیزى ، لازمه نفسم شده ، با آن محشور گشته و از آن جدا نمى شود، وقتى دقت کردم دیدم کتابى خطى است که آن را به شدت دوست دارم . در این وقت این حدیث را به یاد آوردم که هرکس سنگى را هم دوست داشته باشد با آن محشور مى شود. و کتاب هم مانند سنگ ، از جمادات است و از این جهت با آن فرقى ندارد.

 

صبر بر مصیبت

معاذ پسرى داشت که پیش از وى از این سرا سفرى شد، رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم این نامه را در تعزیت معاذ بدو نوشت : از محمد رسول الله به معاذ بن جبل ، سلام بر تو؛ حمد مى کنم خدایى را که جز او خدایى نیست . اما بعد خبر بى تابى تو در مصیبت فرزندت که قضاى الهى بر وى جارى شد به من رسید. همانا که فرزند تو از موهبتهاى گواراى الهى بود و به عاریت در دست تو سپرده ، خداوند تو را تا زمانى به او لذت بخشود و به وقت معلوم او را از تو بگرفت ، پس ‍ انالله و اناالیه راجعون . مبادا بى تابى تو پاداشت را تباه کند. اگر بر ثواب مصیبت خود برسى هر آینه خواهى دانست که آن در برابر عظمت ثوابى که خداوند براى اهل تسلیم و صبر آماده کرده است ، اندک است . بدان که بى تابى ، مرده را بر نمى گرداند و قدر را دفع نمى کند. شکیبایى نیکو پیشه کن . و به موعود وفا کردن جوى . و اندوه تو بر هر چیزى که لازم تو است و بر جمیع خلق به وقتش نازل خواهد شد، نگذرد. والسلام علیک و رحمة الله وبرکاته .


صعود روح مؤ من

نوفلى گفت : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : مؤ من خوابى مى بیند و همان گونه خواهد بود که دیده است . و چه بسا که خواب مى بیند و واقعیتى ندارد.
امام علیه السلام در جواب فرمود: مؤ من که خوابیده است روح او حرکتى مى کند که تا به آسمان کشیده مى شود پس آن چه را که در ملکوت آسمان در موضع تقدیر و تدبیر دیده است آن حق است ، و آن چه را که در زمین دیده است آن اضغاث احلام است .
نوفلى گوید: به امام گفتم : آیا روح مؤ من به آسمان صعود مى کند؟
گفت : آرى .
گفتم : آن چنان که چیزى از روح در بدنش باقى نمى ماند؟
فرمود: نه این گونه نیست ، اگر روح به کلّى از بدن خارج شود که چیزى از آن در بدن نماند، هر آینه که بدن مرده است .
گفتم : پس چگونه خارج مى شود؟
فرمود: آیا آفتاب را نمى بینى که در جاى خود است و شعاع آن در زمین است ؟ هم چنین است روح که اصل آن در بدن است و حرکت آن ممدود است .


دورى از دنیا

مرحوم کلینى روایتى را از ابوبصیر نقل کرده است ، که امام صادق علیه السلام فرمود:روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از حارثه بن مالک بن نعمان انصارى پرسید: چگونه اى ، اى حارثه بن مالک ؟
حارث عرض کرد: مؤ منى واقعى ، اى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم !
حضرت فرمود صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: هر چیزى را حقیقت و نشانه اى است ؛
حالت حقیقت و نشانه قول تو چیست ؟

ادامه مطلب ...

اخلاص در عمل

منقول است که مرحوم حاجى سبزوارى (رضوان الله علیه ) براى عیادت بیمارى مى رفت و عده اى هم با او بودند. نزدیک منزل بیمار که رسید، برگشت و نرفت .
اطرافیان پرسیدند: آقا چرا تا این جا آمدید و حالا بر مى گردید؟ آقا جواب داد: که خطورى به قلبم کرد که بیمار وقتى مرا ببیند، از من خوشش خواهد آمد و مى گوید که سبزوارى ، چه انسان والا و بزرگى است که به عیادت من بیمار آمده است . حالا برمى گردم تا هنگامى که اخلاص اولیه را بیابم و تنها براى خدا به عیادت بیمار بیایم .

آفت طمع

حنین ، موزه دوزى یعنى کفش دوزى از هل حیره بوده است ، مردى اعرابى خواست از او موزه اى بخرد، در بهاى آن چند بار حرف در میانشان ردّ و بدل شد، سرانجام اعرابى با آن همه چانه زدن موزه را نخرید و حنین سخت در غضب شد و بر سر آن شد که اعرابى را نیز به خشم آورد. چون اعرابى رهسپار شد، حنین از سوى دیگر رفته یک لنگه کفش را بر سر راه وى انداخت ، و پیش رفته لنگه دیگر را نیز بر سر راه وى نهاد، و خود در کنارى کمین کرده بنشست . چون اعرابى به لنگه نخستین برخورد کرد، گفت : این لنگه کفش چه قدر شبیه به کفش حنین است ، اگر آن لنگه دیگر با این بود مى گرفتمش ، چون پیش رفت و به لنگه دیگر رسید پشیمان شد که لنگه پیشین را ترک گفته است ، از شتر فرود آمد و زانویش ‍ را ببست و براى گرفتن موزه اول برگشت ، حنین فرصت کرده شتر را با آن چه بر او بود در ربود.
چون اعرابى به خانه خود بازگشت ، کسانش پرسیدند: از سفرت چه آورده اى ؟
گفت : دو لنگه موزه حنین را آورده ام . پس این داستان مثل شده است براى هر کس که از سفر خود ناامید بازگردد.


عبور از دریا توسط بسم الله

جناب ثقة الاسلام کلینى در کتاب شریف اصول کافى از امام صادق علیه السلام روایت فرموده است که : شخصى همراه حضرت عیسى علیه السلام بود تا به دریا رسیدند و با حضرت بر روى آب راه مى رفتند و از دریا مى گذشتند - این جانى است که در آب تصرف مى کند، این همان جان است که مرده را زنده مى کند، و ابراء اکمه و ابرص مى نماید و جانهاى مرده را زنده مى کند و حیات مى دهد، و هر کسى که به تعلیم معارف حقه نفوس را احیاء مى کند عیسوى مشرب است - آن شخص که دید بر روى آب مثل زمین هموار عبور مى کنند. در عین عبور به این فکر افتاد که حضرت چه مى گوید و چه مى کند که بر روى دریا این گونه راه مى رود، دید حضرت مى گوید: بسم الله ، از روى عجب به این گمان افتاد که اگر خودش از تبعیت کامل بیرون آید و مستقلا بسم الله بگوید مانند حضرت مى تواند بر آب بگذرد، از کامل بریدن همان و غرق شدن همان ، استغاثه به حضرت روح الله نمود، آن جناب نجاتش داد.


فضیلت سوره واقعه

عبدالله بن مسعود از صحابه بزرگ پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود، وقتى مریض شد که در همان مریضى رحلت کرد عثمان بن عفان بر او وارد شد که از او عیادت کند.
عثمان از او پرسید: شکایت تو چیست ؟
گفت : گناهان من .
گفت : چه مى خواهى ؟
گفت : رحمت رب خودم را.
گفت : آیا طبیب را دعوت نمى کنى ؟
گفت : طبیب مریضم کرد.
گفت : آیا امر ندهیم که تو را عطایى کنند؟
گفت : آن وقت که بدان محتاج بودم مرا از آن بازداشتى و الان به من عطا مى کنى که از آن مستغنى ام ؟
گفت : عطا براى دخترانت باشد.
گفت : آنان را حاجت به عطا نیست چه این که من آنان را امر کرده ام که سوره واقعه را بخوانند فانى سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم یقول : من قراء سورة الواقعه کل لیلة لم تصبه فاقة اءبدا. رسول الله فرمود: هر کس ‍ سوره واقعه را هر شب بخواند هیچگاه تنگدستى به او روى نمى آورد.


پناه به ذکر الهى

در تائثیر این ذکر شریف یعنى لا اله الا انت سبحانک انّى کنت من الظالمین به سه جمله فاستجبنا له ، و نجیناه من الغّم ، و کذلک ننجى المؤ منین دقت به سزا اعمال گردد، به خصوص به جمله اخیر که مفاد آن عام است که وعده فرموده است شامل همه مؤ منین مى باشد، و با جمع محلى به الف و لام و فعل مضارع که دال بر تجدد زمان و حصول تدریجى آن براى ابد است تعبیر فرموده است ، فتبصّر.
امام صادق علیه السلام مى فرماید: در شگفتم براى کسى که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمى برد؟

ادامه مطلب ...

محب واقعى

شیخ صدوق در امالى ، از مفضل نقل مى کند که گفت :از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: از جمله سخنان خداوند با موسى علیه السلام این بود که خطاب به او فرمود: اى پسر عمران ! دروغگوست کسى که بگوید: مرا دوست دارد ولى چون شب فرا رسد، در خواب باشد. آیا محبّ، مایل نیست که با محبوبش خلوت کند؟! اى پسر عمران ! من دوستانم را مى شناسم وقتى که شب فرا رسد، دیده آنان ، از قلبشان متحوّل شود و عقوبتم برابر چشمانشان مجسّم گردد. از روى مشاهده مرا خطاب نمایند. و از روى حضور با من تکلّم کنند. اى پسر عمران ! از قلبت مرا خشوع ده و از بدنت خضوع و از چشمت ، در ظلمات شب ، اشک ! مرا بخوان که قریب و محبیم خواهى یافت .